سید محمد صدرالدینسید محمد صدرالدین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره
یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

پسری و دختری

مسواک

سلام   دیشب برای اولین بار صدرالدین مسواک را استفاده کرد.... اولش فکر کرد شانه سر است و به سرش می کشید / ولی وقتی باباگلی شروع کرد به مسواک زدن اقا به تقلید از پدر شروع کرد به مسواک زدن....و کی می توانست مسواک را از اقا بگیرد....
10 شهريور 1391

ای کیو سان

سلام در یک عملیات انتحاری دیروز صبح پسرک برای اولین بار به صورت خیلی خیلی بی رحمانه توسط تصمیم شخص خودم و خوشحالی باباگلی کچل شد در حد سربازی رفتن.... درسته اعتقادی به زدن مو و پر پشت شدنش ندارم ولی ترسیدم یک درصد احتمال کچل شدن در اینده داشته باشه برای همین موهاشو خیلی زیاد کوتاه کردیم.... یعنی من چندین ماه متوالی حدود 5 ماه اصلا دست به موهاش نزدم و حسابی بلند دشه بود.... موهاشو دوست داشتم ولی دیروز که گردی صورتش هویدا شد یکجور دیگه دلم برایش غش میره.... تصور غش کردن و بغض کردن هم دود هوا شد.....  دلیل اصلی زدن موهاش دیدن یک پسر بچه شبیه خودش بود که دیدم زیادی هم زشت نیست و بالاخره یک چند نفری از عمل من خوشحال شدن... حالا م...
7 شهريور 1391

روزنگاری

سلام اول شهریور که بیاید صدرالدین ۱۸ ماهه می شود یعنی یک سال و نیم شده است..... راه رفتنش بسیار بهتر شده است..... کمی هوایش را داشته باشی خودش خوب راه می رود... حالا پسر عمه و دختر عمه اش بیاییند نوشتنی زیاد دارم..... دوستتون دارم
24 مرداد 1391

صدرالدین نوشت

سلام اقا می نشیند روی ماشین کاترینش / ۶ مجسمه بودایی را از دستش به بلندترین نقطه یعنی بالای بوفه منتقل کردم.... دیشب بعد از شام سرش را گذاشت روی شکم بزرگ پدربزرگ پدری ... و  از حال رفت.. امدیم بلندش کنیم دستش را انداخت دور شکم بزرگ و گفت ماما................................... یا الله..... کلی خندیدیم.... امروز صبح رفته نشسته پای تی وی میگه:ماما و بعدش اشاره می کند به تی وی که بیا کارتون بی بی انیشتین بگذار..... به خوابیدنش روی تختمان عادت کرده ایم.... شما نی نی را عادت ندهید.... وقتی بزرگ تر می شود جا تنگ می شود....
17 مرداد 1391

صدرالدین نامه

  سلام صدرالدین نامه: یک روزی مانیتور کامی خراب شده بود. گفتیم تقصیر صدرالدین هست که دست می زنه به دکمه های کیبورد و حتما یک دستوری داده بهش ... ولی وقتی پشت ال سی دی باز شد معلوم شد خازن ها خراب شده.... به پسرک تهمت زدیم.... دیروز دارم با مامانم حرف می زنم / برگشتم می بینم از مبل سبزه رفته بالا.... یک بار دیگه دیدم رفته روی ماشین کاتریش نشسته.... دلم غش رفت برای اوون خنده پیروز مندانش... کلی برایش دست زدم ... امروز صبح باز رفته نشسته روش برای بابا گلی هنرنمایی کنه... کاشف به عمل اوومد باباگلی روز قبلش یادش داده بوده... اخه من تعجب کردم چطوری رفته طرف ماشینش ... امروز صبح توی حمام اوومد ج.ی.ش کنه یک جیغ زدم .. ...
3 مرداد 1391

سفر شمال

سلام سفر شمال به خوبی گذشت    جای همه خالی خوش گذشت زیاد همه عصرها کنار دریا همه راه ها توی جنگل بوی بارون بوی نم بوی خاک بوی دریا سالاد الویه و کتلت هتل خوب  صبحانه پولی شیطان کوه عباس اباد ویلای نیمه کاره سقف نارنجی صدرالدین اب دوست سطل شن و ماسه که چشممان در امد تا پیدایش کردیم..... هوای خیلی گرم...
1 مرداد 1391

خبر خوب

سلام امده ام بگویم دیروز برای اولین بار پسرک خودش دستش را گذاشت زمین و بلند شد.... یعنی من در اشپزخانه رویم را برگرداندم و دیدم ایستاده بدون حفاظ و هیچی .... حتی بدون شعر من که می خوانم: نی نی خودش وایستاده / هیچی کمکش نکرده / حتی مامانش  بعدش از همه جالب تر این بود در اتاقش چند قدم موشی رفت... و این یعنی تا چند روز دیگر می ایم و می نویسم پسرک راه افتاد....
16 تير 1391

مریضی

سلام اقا صدرالدین سرفه های خشک میکند/ عطسه می کند... و بی حال است.... منم گلویم درد میکند.... چند روز بعد  صدرالدین به شدت در حال تمرین برای راه رفتن است.... تب دندانهایش قطع شد.... ...
13 تير 1391

صندل ابی

سلام راه رفتن پسرک به جایی رسیده که 5شنبه شب برایش از هایپر یک جفت صندل ابی خریدیم و از فرداش توی حیاط پاش کردیم و حالا ول کن معامله نیست و سه چرخ رو هم خودش راه می بره... البه هنوز راه نیفتاده و باید دستشو بگیرم ..... از دو هفته پیش تا حالا بهترین جهشش همین تاتی تاتی کردنش توی اتاق هست که دوست داره با کمک من راه بره.....  جواب ازمایش رو بردیم پیش دکتر / گفت یک ماه کمبود کلسیم داره ولی برای راه افتادن باز هم بهش زمان بدین....  پسرک اهسته اهسته به سوی بزرگ شدن قدم بر می داره.... ما عجله داریم ..... ...
11 تير 1391

تولد

سلام  تولد مامان بود/ ماشین جدید رو هم همان روز برایش تحویل گرفتیمو ماشین قدیمی به نام پسرک ما شد .... عصرش در پارک کلی خوش گذراند
7 تير 1391