ای کیو سان
سلام
در یک عملیات انتحاری دیروز صبح پسرک برای اولین بار به صورت خیلی خیلی بی رحمانه توسط تصمیم شخص خودم و خوشحالی باباگلی کچل شد در حد سربازی رفتن....
درسته اعتقادی به زدن مو و پر پشت شدنش ندارم ولی ترسیدم یک درصد احتمال کچل شدن در اینده داشته باشه برای همین موهاشو خیلی زیاد کوتاه کردیم....
یعنی من چندین ماه متوالی حدود 5 ماه اصلا دست به موهاش نزدم و حسابی بلند دشه بود.... موهاشو دوست داشتم ولی دیروز که گردی صورتش هویدا شد یکجور دیگه دلم برایش غش میره....
تصور غش کردن و بغض کردن هم دود هوا شد.....
دلیل اصلی زدن موهاش دیدن یک پسر بچه شبیه خودش بود که دیدم زیادی هم زشت نیست و بالاخره یک چند نفری از عمل من خوشحال شدن...
حالا ما یک ای کیو سان توی خونمون داریم.... که هی قربون صدقه اش می ریم....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی