صدرالدین نامه
صدرالدین نامه
سلام
صدرالدین نامه:
یک روزی مانیتور کامی خراب شده بود.
گفتیم تقصیر صدرالدین هست که دست می زنه به دکمه های کیبورد و حتما یک دستوری داده بهش ...
ولی وقتی پشت ال سی دی باز شد معلوم شد خازن ها خراب شده....
به پسرک تهمت زدیم....
دیروز دارم با مامانم حرف می زنم / برگشتم می بینم از مبل سبزه رفته بالا....
یک بار دیگه دیدم رفته روی ماشین کاتریش نشسته....
دلم غش رفت برای اوون خنده پیروز مندانش...
کلی برایش دست زدم ... امروز صبح باز رفته نشسته روش برای بابا گلی هنرنمایی کنه...
کاشف به عمل اوومد باباگلی روز قبلش یادش داده بوده...
اخه من تعجب کردم چطوری رفته طرف ماشینش ...
امروز صبح توی حمام اوومد ج.ی.ش کنه یک جیغ زدم .. کارنصفه موند... اوومدیم خشکش کنیم کارشو روی تن بابا گلی کامل کرد
دیروز بازی بر مبل رو بگیر داشتیم.
دستشو ول کردم بره می پره مبل رو می گیره...
بهش میگم مبل رو ول کن بیا
باسنش رو داده عقب تا دستش به من برسه....
هنوز پروژه راه رفتنش مشکل داره و حتما باید دست منو بگیره...
عاشق هانی هست / تا در رو باز می کنه می پره بغلش ....
بچه محبت را از محبت تشخیص میده.......
