پارک
سلام
دیشب پسری رو بردیم پارک بعد از مدت ها / اوونقدر انرژی داشت و انقدر از سرسره بلنده بالا رفت که ساعت یازده از حال رفت/ بگذریم که برای خروج از پارک تا خود خونه گریه کرد که نه .............
نی نی من خیلی محتاط هست / میره بالای سرسره و می ایسته تا همه بچه ها برن و بعدش پشتش رو نگاه می کنه و بعدش سر می خوره / دوست داشتم شیطون تر باشه .... شاید بره مهد خوب تر بشه
حرف زدنش هم بهتر از ماه قبل هست / فکر می کنم برای پاییز خیلی راه بیفته
دیروز رفته طبقه بالا و عکس پدر پدر پدر رو نشان داده / خدا می دونه از کجا می شناسه ....
هنوز دو تا مشکل دارم یکی شیر خوردن و یکی جیش ... خدایا ....
ولی مشکل جدیدمون بیرون رفتن و خرید کردن هست که خیلی اذیت می کنه و هی گریه و بهانه .... تصمیم گرفتیم برای خرید بیرون نبریمش .... البته فعلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی