سید محمد صدرالدینسید محمد صدرالدین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
یاسمینیاسمین، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

پسری و دختری

مسافرمان امد

1392/9/3 10:20
نویسنده : مامانی
134 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

شنبه شب ساعت از دوازده گذشته بود که در هیجان و گل و لبخند و شادی پدری امد با یک عرقچین سفید بر سر و کلی سوغاتی و شادی ...

فرودگاه زیادی برای پرواز اخر شلوغ بود / ما کمی عقب تر ایستاده بودیم... اقاپسر غروب خوابیده و کمی کسل بود ولی بیدار ... کالاسکه را بردیم فررودگاه .... کمکان بود برای خستگی پسرک ...

پدری را که دید بغضش ترکید نفهمیدیم از شادی بود یا از 38 روز ندیدن .... شکایت بود یا خوش امد گویی پسرانه ....

پسرک صدا را داشت ولی تصویر پدری برایش ناشانا بود کمی غریبی کرد و به من چسبیده بود ... گریه می کرد دیگه ....

کلی مهمان داشتیم این چند وقت /مثل همیشه پسرک همکاری خوبی کرد جز ان هفته که معده اش بدجوری شده بود و اصلا غذا نمی خورد ...

فردای شنبه باباعلی با کلی سوغاتی با پسری اشتی شد  .... چندین ماشین و اردک و شتر و توپ و مدادرنگی و لباس و .... خلاصه پسرک کلی ذوق می کرد و دست می زد ....

حالا بعد از بیست روز دیگر وقتی صدای اسانسور می اید نمی گوید بابا وی !!!

وقتی کلید در در می چرخد می گوید : بابا ...

حالا با باباعلی شوخی می کنند و وقتی هیجان دارد می گوید ماما بابا ....

داریم برمی گردیم به زندگی عادی ...

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)