یلدا
سلام
هدیه یلدای امسال پسرک رفتن به بلینک عبدو بود ....
صدرالدین خیلی خیلی از بودن در سرزمین ادم های کوچک لذت برد .... شاید من و بابایی از اینهمه خوشحالیش بیشتر لذت بردیم ...
قطار / اسب های چرخان / ماشین تک نفری و هواپیما اسباب بازی های مرود علاقه اقازاده بود که همه رو سوار شد ....
شب خوبی بود ... مخصوصا با دونات کرمدار سحر ....
بعدش هم غذای هاپی بیا و هاپی بای بای ....
یلدا ی امسال را با تولد هزار روزگی پسرک یکجا گرفتیم ...
به صرف بستنی هندوانه ای / میوه های چوبی / هندوانه انگری بردی و باسلوق و باقلوای چوبی ....و اجیل های مخصوص خودم ...
پسرک وقتی انگری برد ها را می چسباندم تولد تولد می خواند
توی توی .......
می دانید حرف ل در فرهنگ لغاتش نیست
بگو کایو
تاویییییی
بگو الی
اوی
بگو علی
اوی
کلاغ چی میگه
ار ار
گاو چی میگه
موعععععععععع موعععععععععععع
و الی اخر ......